گروههای پیشرو در بورس 90
با گذشت شش ماه از سالجاري و سه هفته از فصل پاييز، سرمايهگذاران بورس تهران از اين بازار تنها 5/14 درصد بازدهي گرفتهاند؛ در اين شرايط كه سودآوري كمتر از 15 درصدي بازار سرمايه براي سهامداران موجب شده كه بخشي از سرمايهها روانه بازارهاي موازي شود، در 6 ماهي كه از سال 90 گذشت، گروههايي بودند كه به سهامداران خود حدود 60 درصد سود دادند و همچنين سهامداران برخي ديگر از صنايع هم تا نزديك 40 درصد زيان شناسايي كردند؛ مطالعه وضعيت صنايع فعال بورس در اين دوره از تطابق جالب توجه واقعيات اقتصادي كشور با عملكرد گروههاي مختلف در بازار سرمايه حكايت دارد. در اين راستا، بررسي گروههاي پيشرو و زيانده بازار در 6 ماهه نخست سالجاري نشان ميدهد كه گرچه مردم عادي در اين مدت از افزايش كمسابقه قيمت قند و شكر ناراضي بودند، اما سهامداران گروه قندي بورس تهران با كسب 1/58 درصد بازدهي روزهاي شيريني را سپري كردند. از طرفي ديگر افزايش نرخ حاملهاي انرژي اثر مستقيمي بر رشد هزينههاي شركتهاي حملونقل گذاشته است و اين رويداد، صنعت مزبور را با 4/33 درصد زياندهي، در قعر جدول گروههاي فعال در بازار سهام به لحاظ كسب بازدهي جاي داده است. دنياي اقتصاد در گزارش تفصيلي خود به موشكافي گروههاي پيشرو و زيانده بازار سرمايه در شش ماه نخست سال 90 پرداخته و چشمانداز آتي صنايع مزبور را از نگاه كارشناسان مورد بررسي قرار داده است.
دانش روز – خسرو یعقوبی: «بورس تهران و 39 صنعت متنوع»؛ رقابتي كه فعالان بازار سرمايه ايران در دورههاي زماني مختلف، تحولات آن را به دقت رصد ميكنند.
بازار سرمايه ايران كه هماكنون با وجود پذيرش 400 شركت در بورس و فرابورس ارزشي حدود 150 هزار ميليارد تومان را تجربه ميكند، شاهد حضور 39 صنعت است كه هر يك از اين صنايع در دورههاي مختلف و به فراخور رخدادهاي اقتصادي و حتي سياسي به عنوان صنعت يا گروه پيشرو شناخته ميشوند. اين تعداد صنعت كه در طبقهبندي بورس لحاظ شده است نسبت به بسياري از بازارهاي بينالمللي (مثلا S&P آمريكا با 10 صنعت) ركورد قابل توجهي به شمار ميرود و ضرورت بازبيني طبقهبندي صنايع از سوي بورس آشكار به نظر ميرسد.
اما در 6ماهه نخست سال يعني درست زماني كه بازدهي بورس معادل 7/15 درصد رقم خورده است، معاملهگران و سهامداراني خوششانس هم در بين صنايع بورسي بودهاند كه توانستهاند از بازار كم رونق نيمه اول سال حدود 60 درصد سود كسب كنند.
بررسي شاخص 39 صنعت حاضر در بازار سرمايه ايران در 6 ماهه نخست سال جاري حاكي از آن است كه صنعت قند و شكر با ثبت 1/58 درصد رشد، بيشترين بازدهي را به سرمايهگذاران بازار سهام داده است و در واقع قنديها در نيمه نخست سال ركوردشكن بودهاند.
همچنين اين بررسي موشكافانه نشان ميدهد كه صنعت دستگاههاي برقي هم دومين گروه پربازده بورس تهران در نيمه نخست سال 90 بوده است، به طوري كه سودآوري اين صنعت در مدت يادشده به 4/54 درصد ميرسد، در حالي كه صنعت انتشار و چاپ با فاصله بسيار زياد با دو گروه برتر ذكرشده با 6/34 درصد رشد به عنوان صنعت برتر سوم بازار در نيمه دوم سال شناخته شده است.
افزون بر اين، صنعت چندرشتهايها با 3/34 درصد بازدهي و صنعت زغالسنگ با 4/33 سودآوري ديگر صنايع پربازده بازار سرمايه در 6ماهه نخست سال بودهاند.
اين در حالي است كه صنايعي همچون غذايي (به جز قند)، فلزات اساسي، بانكها، محصولات كاغذي و صنعت مالي با متوسط بازدهي 28 تا 20 درصد به عنوان 5 صنعت برتر دوم بازار در 6 ماهه اول سال جاري شناخته شدهاند.
اما نيمه نخست سال جاري براي سرمايهگذاري در 13 صنعت حاضر در بازار سرمايه ايران دورهاي نامساعد به شمار رفته، تا جايي كه در اين مدت 12 صنعت بازدهي منفي به سهامداران داده و يك صنعت هم بازدهي صفر داشته است.
در اين مدت سهامداران گروه حمل و نقل از سرمايهگذاري در اين صنعت 4/33 درصد زيان شناسايي كردهاند و شاهد ركوردشكني اين صنعت در ارائه بازدهي منفي به سرمايهگذاران هستند، در حالي كه صنعت وسايل ارتباطي هم با بازدهي منفي 6/27 درصدي دومين صنعت زيانده در نيمه نخست سال به شمار ميرود. در شرايطي كه بيمهها نيز با زيان 3/20 درصدي ركورددار سومين صنعت زيانآور در 6 ماهه يادشده به شمار ميروند.
در اين حال، صنايعي همچون فرآوردههاي نفتي، ابزار پزشكي، ساير واسطهگريهاي مالي، فني و مهندسي، خودرو، محصولات چوبي، لاستيك، ماشينآلات و محصولات چرمي با ارائه بازدهي منفي 5/14 درصدي تا منفي 1/0 درصدي رتبه چهارم تا دوازدهم زياندهندگان بورس را به خود اختصاص دادهاند. ضمن اين كه صنعت مبلمان هم كه گويا شركت فعالي در گردونه معاملات ندارد، بدون بازدهي مثبت و منفي 6 ماهه نخست سال جاري را سپري كرده است.
همه اين اتفاقات در شرايطي رخ ميدهد كه شاخص بورس با 7/15 درصد بازدهي در ميان 40 صنعت حاضر در بورس شانزدهم شده است و به اين ترتيب از بيش از نيمي از فرزندان خود پيش افتاده است!
اما بررسي صنايع برتر بازار در نيمه دوم سال نشان ميدهد كه با تغيير فصل، چرخشي قابل توجه در صنايع برتر و پيشروي بورس تا روز 23 مهرماه سال جاري رخ داده است، تا جايي كه در 16 روز معاملاتي گذشته محصولات كاغذي با 05/1 درصد بازدهي، ركورددار بيشترين سودآوري براي سرمايهگذاران بوده است. در اين گروه نام شركتهاي كارتن البرز، مشهد، ايران، بستهبندي مشهد و كاغذسازي كاوه به چشم ميخورد. افزون بر اين، در ميان صنايع پيشرو در نيمه دوم سال صنعت زغال سنگ با حضور فقط يك شركت نگين طبس توانسته 6/9 درصد بازدهي عايد سرمايهگذاران كند و دوم شود، در حالي كه صنعت كاشي و سراميك با 5/8 درصد رشد سومين صنعت سودآور بازار شده است و صنايع ساختمان و حمل و نقل هم به ترتيب با 7 درصد و 7/5 درصد بازدهي در رتبههاي چهارم و پنجم پربازدهترين صنايع بورسي طي مدت ياد شده قرار گرفتهاند.
اين در حالي است كه بازدهي صنعت بيمه در اين مدت مثبت شده و اين صنعت به رغم حضور مكرر برخي نمادها در گره منفي تا ديروز 7/1 درصد بازدهي مثبت به سرمايهگذاران داده است.
در اين حال، گروه قندي كه ركورددار بيشترين بازدهي در نيمه نخست سال بود، در نيمه اول سال تا ديروز بازدهي منفي 33/3 درصدي به سرمايهگذاران داده است و گروه برقي ديگر گروه پربازده بازار در نيمه نخست هم 5/7 درصد بازدهي منفي عايد سهامداران خود نموده است. سهامداران سومين گروه سودده نخست سال نيز (انتشار و چاپ) در چند روز گذشته از نيمه دوم سال فقط 7/11 درصد بازدهي منفي ناشي از سرمايهگذاري خود كسب كردهاند و ركورددار زياندهترين صنعت در مدت شناخته شده است.
در اين حال صنايع پيمانكاري، محصولات قندي، برقي و فلزات اساسي به ترتيب با منفي 11 درصد، منفي 4/9 درصد، منفي 5/7 درصد، منفي 5 درصد در رتبههاي دوم تا پنجم بيشترين بازدهيدهندگان منفي بازار در مدت ذكر شده شناخته شدهاند.
چرا قنديها ركوردشكن شدند؟
فرهاد رمضان كارشناس بازار سرمايه در صنايع غذايي دلايل ركوردشكني قنديها در نيمه نخست سال جاري را در گفتوگو با خبرنگار ما تشريح كرد.
از نظر اين كارشناس بازار سرمايه، رشد قيمت سهام قندي در بورس تهران دلايل ساختاري و بنيادي دارد و حتي پيشبينيهاي اوليه از ادامه توجه بازار به سهام قندي در نيمه دوم سال حكايت دارد.
وي گفت: افزايش سهام قنديها در بورس تهران از اواخر سال 89 آغاز شد و همچنان ادامه دارد كه دلايل اين رخداد را ميتوان از زواياي مختلف مورد بررسي قرار داد.
نخست اينكه به دليل افزايش قيمت جهاني نفت، بهاي سوخت در جهان با رشد بسيار زيادي مواجه شد تا جايي كه مردم برخي از كشورهاي آفريقايي، آسياي جنوب شرقي و آمريكاي جنوبي مجبور شدند كه از اتانول ناشي از تخمير چغندر و نيشكر به جاي سوخت جايگزين استفاده كنند، به همين دليل عرضه قند و شكر در كشورهاي صاحب صنعت كم شد و به تبع آن قيمتها افزايش يافت.
از سويي ديگر، خشكسالي بيسابقه و تداوم سالهاي خشك ظرف 12 سال گذشته كه در 6 ماهه اول سال در جهان و آفريقا نيز ادامه يافت، عرضه چغندر و نيشكر را در آسياي ميانه، ايران، خاورميانه، آمريكاي جنوبي، هند و… كاهش داده است و در واقع توليدات اين محصولات طي سالهاي 2010 تا 2011 با كاهش چشمگيري مواجه شده است، تا جايي كه كاهش عرضه موتور محركي براي رشد قيمت جهاني قند و شكر شد.
رمضان از افزايش قيمت پروتئين در جهان به عنوان يكي ديگر از عوامل رشد مصرف قند و شكر و افزايش نرخ اين محصولات ياد كرد و افزود: افزايش قيمت پروتئين قرمز و سفيد، سويا و دانههاي روغني موجب شد تا قيمت گوشت در دنيا به شدت افزايش يابد و از آنجا كه محصولات قندي داراي كالري غذايي بالايي بودند، فرآوردههاي قندي توانست، در برخي از كشورها به عنوان غذاي جايگزين پروتئين تبديل شود.
وي افزود: همزمان با اين اتفاقات تعرفه واردات قند و شكر نيز مورد توجه قرار گرفته و در حال افزايش است.
اين كارشناس بازار سرمايه در صنايع غذايي در برابر اين سوال كه دلايل رشد قيمت سهام شركتهاي قندي در نيمه نخست سال چيست؟ گفت: در ايران نيز به تبع رشد قيمتهاي جهاني، نرخ قند و شكر هم افزايش يافته است، اما از همه مهمتر اين كه در ايران قند و شكر توسط ماشينآلات قديمي و تجهيزات فرسوده كارخانجات توليد ميشود، تا جايي كه زماني كه قيمت شكر وارداتي 800 تومان بود، كارخانجات داخلي به دليل فرسودگي سيستمها و تجهيزات با قيمت كيلويي 900 تومان محصولات خود را توليد ميكردند كه در عمل توجيهپذير نبود.
اما با افزايش قيمت جهاني قند و شكر در عمل استفاده از قند و شكر داخلي توجيهپذير شد و صادرات قابل توجهي از اين محصولات به كشورهاي تاجيكستان، تركمنستان، افغانستان، تركيه و عراق صورت گرفت و از آنجا كه قيمت قند و شكر در جهان افزايش پيدا كرده صادرات هم براي توليدكنندگان اين محصولات سودآور شد.
رمضان با بيان اينكه افزايش تقاضاي داخلي و صادرات، حاشيه سود شركتهاي توليدكننده قند و شكر را افزايش داده است، گفت: مصرف سرانه چاي و قهوه با رشد 20 درصدي مواجه شده، ضمن اينكه مصرف چاي، بيسكويت، شيريني، شكلات و نقل در محيطهاي مختلف اجتماعي رواج بيشتري پيدا كرده است كه در پي اين اتفاقات افزايش تقاضا و قيمت قند و شكر رقم خورده است.
وي با ذكر اين نكته كه شركتهاي توليدكننده قند و شكر صاحب داراييهاي غيرمولد بسيار زيادي هستند، گفت: بيشتر كارخانههاي توليدكننده قند و شكر قدمتي 50 تا 80 ساله دارند و مالك مزارع، اراضي و ساختمانهاي ارزنده و با وسعت زيادي هستند، ضمن اينكه قديمي بودن اين كارخانهها موجب شده كه اراضي آنها هماكنون در داخل شهرها قرار بگيرد. از آنجا كه طبق قوانين زيستمحيطي اين شركتها توجيهي براي ماندگاري در شهرها ندارند، فروشنده داراييهاي غيرمولد خود شدهاند كه از جمله اين شركتها ميتوان به قند ثابت خراسان، قند شيرين، قند مرودشت، قند اصفهان، قند نقش جهان و… اشاره كرد.
وي افزود: برنامه فروش اراضي غيرمولد و دفاتر مركزي شركتهاي قندي در شهرها انتظار شناسايي سود غيرعملياتي توسط اين شركتها را افزايش داده است و در واقع سهامداران با خريد سهام علاوه بر اين كه از بازدهي سهام و سود عملياتي شركت برخوردار ميشوند، مالك بخشي از اراضي اين شركتها نيز خواهند شد و در برخي اوقات سرمايه پايين اين شركتها سبب ميشود كه فروش داراييها تاثير قابل ملاحظهاي بر سودآوري و قيمت سهام قنديها داشته باشد.
اين كارشناس بازار سرمايه پيشبيني كرد: با توجه به متغيرهاي ياد شده توجه معاملهگران و سهامداران به سهام قندي همچنان در نيمه دوم سال ادامه مييابد.
كسب و كار برقيها پررونقتر ميشود
فيروز منجيلي ديگر كارشناس بازار سرمايه هم در خصوص دلايل پيشرو بودن سهام برقيها در نيمه دوم سال گفت: صنعت برق در ايران به دليل قديمي بودن و فرسودگي شبكه نياز به نوسازي داشته و دارد و همين اتفاق موجب شده كه شركتهاي فعال در حوزه توليد، انتقال و توزيع برق رونق بگيرند.
وي با بيان اين كه نوسازي شبكه برق كشور دليل اصلي رونق سهام آنها در بورس تهران است، گفت: از شركتهايي مثل آلومتك و ايران ترانسفو كه در حوزه انتقال و توزيع برق و توليدات مربوط به آن فعاليت ميكند تا گروه مپنا كه توليدكننده برق و تجهيزات نيروگاهي است، در سالهاي گذشته با افزايش قابل توجه توليد مواجه شدهاند، از اين رو حاشيه سود اين شركتها هم در اين سالها افزايش يافته است.
اين كارشناس بازار سرمايه با بيان اين كه ايران در همسايگي دو كشور نيازمند به برق واقع شده است، گفت: در افغانستان تنها 5 درصد كشور داراي نعمت برق است و در عراق هم پس از وقوع جنگ نياز به نوسازي اساسي شبكه توليد، انتقال و توزيع برق وجود دارد، از اينرو، برقيها به ويژه مپنا توانستهاند با ورود به حوزه صادرات برق از ناحيه فعاليتهاي برونمرزي هم سود بسازند.
وي اندازه بزرگ شركتهاي برقي حاضر در بورس تهران را يكي از دلايل تاثيرگذاري آنها بر شاخص كل عنوان كرد و افزود: از آنجايي كه سرمايه و ارزش بازار برخي از شركتهاي برقي زياد است، از اين رو حتي نوسانهاي كوچك روي شاخص اين گروه و در نهايت بازدهي بازار تاثير مثبت ميگذارد.
منجيلي طرف حساب بودن فعالان حوزه توليد، توزيع و انتقال برق با دولت را يكي از مشكلات اين شركتها دانست و تصريح كرد: با وجود آنكه اين شركتها با توجه به افزايش نياز به نوسازي شبكه با فضاي كسب و كار پرسودي مواجه هستند، طرف حساب بودن اين شركتها با دولت يكي از تهديدات اصلي آنها است كه موجب ميشود، بخش عمدهاي از نقدينگي آنها به حالت مطالبات معوق دربيايد و در برخي از اوقات حتي به جاي پول، داراييهايي با قدرت نقدشوندگي پايين بر اين شركتها تحميل شود ولي با اين حال قيمت تمام شده شركتها باز هم فاصله مناسبي با قيمت فروششان دارد و سرمايهگذاري در سهام اين شركتها هم كمريسك ارزيابي ميشود.
وي در ادامه كاهش قيمت مس و فلزات رنگين را يكي از عوامل افزايش سودآوري و كاهش قيمت تمام شده شركتهاي فعال در حوزه برق دانست و افزود: در صورت تداوم كاهش قيمت مس و ديگر فلزات رنگين و تسريع در روند پرداخت مطالبات برقيها، سهام اين گروه ميتواند همچنان در صدر پربازدهترين گروههاي بازار در نيمه دوم سال 90 قرار گيرد.
علت قعرنشيني بيمهها
از طرفي ديگر، عليرضا كديور ديگر كارشناس بازار سرمايه هم درخصوص عقب ماندن بيمهها از گروههاي پيشرو در نيمه نخست سال به خبرنگار ما گفت: صنعت بيمه بر خلاف نگاه بازار صنعت سودآور و جذابي نيست و سالهاست كه سرمايهگذاران بازار سرمايه تحليل نادرستي از اين صنعت دارند كه اين تحليلهاي نادرست باعث ارزش گذاريهاي غيرمنطقي در سهام شركتهاي بيمهاي ميشود.
از نظر كديور، بازار با وجود گذشت بيش از دو سال از حضور اين صنعت در بورس هنوز اشراف كافي به آن پيدا نكرده است.
اين كارشناس بازار سرمايه ساختار شركتهاي بيمهاي را تا حدودي شبيه به شركتهاي سرمايهگذاري دانست و گفت: حسن شركتهاي بيمهاي نسبت به شركتهاي سرمايهگذاري اين است كه منابع شركتهاي بيمهاي متغير است و سالانه منابع جديدي از طريق صدور بيمهنامه جديد به اين شركتها تزريق ميشود.
وي نكته منفي بيمهها را در مقايسه با شركتهاي سرمايهگذاري، ريسك خسارت شركتهاي بيمهاي دانست و افزود: بيمهها ريسك خسارتهاي پيشبيني نشده دارند، در حالي كه شركتهاي سرمايهگذاري چنين ريسكهايي را ندارند.
كديور معتقد است: بازار بايد در ارزشگذاري شركتهاي بيمهاي همانند شركتهاي سرمايهگذاري رفتار كند و P/E بالا براي شركتهاي بيمهاي هيچ توجيه منطقي ندارد، زيرا اين شركتها بازدهي متناسب با P/E بالا را ندارند.
وي ادامه داد: همچنين در صنعت بيمه امكان تقسيم سود بالا نيز به دليل محدوديت در بحث اندوخته قانوني وجود ندارد و اين شركتها فقط ميتوانند 85 درصد سود خود را تقسيم كنند.
اين كارشناس بازار سرمايه تاكيد كرد: بازار بايد خوش بيني خود را نسبت به ارزشگذاري سهام بيمهاي اصلاح كند.
وي به متضرر شدن بيمهها از دو محل در سال جاري اشاره كرد و افزود: بحث واريز 10 درصد
درآمد بيمهها به نيروي انتظامي و 10 درصد به وزارت بهداشت، يكي از نقاط ضعف بيمههاست.
نكته ديگر افزايش نرخ ديه است كه زيان شركتهاي بيمهاي را در حوادث منجر به جرح افزايش ميدهد.
كديور افزود: بازار در ارزشگذاري سهام بيمه اين نكات را مورد توجه قرار نداده است و بايد تصور و تلقي بازار از اين صنعت اصلاح شود.
كديور با اشاره به آزاد سازي نرخها در صنعت بيمه افزود: آزادسازي تعرفه رشتههاي بيمهاي باعث ميشود، شركتها براي جذب مشتري به رقابت بپردازند كه اين رقابت درآمد شركتهاي بيمه را كاهش ميدهد و تبعات آن ميتواند در سالهاي آينده سودآوري شركتهاي بيمهاي را تحت تاثير قرار دهد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.