در انتظار نظام تک نرخی ارز

به‌رغم اینکه در ابتدای فاصله گرفتن نرخ ارز رسمی از بازار، این روزنامه بارها و بارها در مورد خطرات از دست دادن نظام تک نرخی ارز هشدار داد و در بحبوحه افزایش نرخ دلار در بازار، …
 

از افزایش نرخ ارز رسمی با وجود ریسک‌هایی که پرش یکباره آن در اقتصاد ایجاد مي‌کرد، حمایت كرد، اما پس از کاهش نرخ ارز رسمی که نشان‌دهنده تصمیمی فراتر از چارچوب بانک مرکزی و نهاد‌های تخصصی بود، شاید دیگر گوشزد کردن سیاست اشتباه اعمالی ثمری نداشت.
اما اکنون وضعیت به گونه‌ای است که شاید تناسب قوای تصمیم‌گیرنده در مورد نرخ ارز رسمی را بتوان به سوی سیاستی کارآتر چرخاند. در حقیقت رسیدن اختلاف دو نرخ به بیش از 2000 ریال که رانتی عجیب و غریب را در اقتصاد ایجاد کرده و منشاء فسادی دو چندان است خود اولین دلیل برای پافشاری در پایان دادن به این وضعیت است. آنچه تا به حال بانک مرکزی پس از بزرگ شدن شکاف دو نرخ انجام داده تنها در این عبارت مي‌گنجد که سیاستگذار پولی به جای انجام سیاست ارزی در جهت افزایش کارآیی اقتصاد، به دنبال آن بوده تا جلوی رانت‌جویی که از اختلاف دو قیمت حاصل مي‌شود را بگیرد. تمام فکر و ذکر مقامات پولی این شده که چگونه متقاضیان حقیقی را از غیرحقیقی جدا کند؟ در واقع یک سیاست اشتباه باعث شده تا دردسرهای تازه‌اي نصیب بانک مرکزی شود و وقت و توان آن را بگیرد. اما خود مقامات مي‌دانند که هر چه اختلاف دو قیمت وسیع‌تر شود، افراد بیشتری برای استفاده از این رانت دست به کار مي‌شوند و راهکارها به مرور کارآیی خود را از دست مي‌دهند. این یک تجربه عملی است که هر چه حجم رانت افزایش یابد، راه‌های مبارزه با آن به مرور غیرکارآمدتر مي‌شوند. پس راه‌حل چیست؟ حذف رانت. خیلی ساده و پوست کنده؛ سری را که درد نمي‌کند، دستمال نبندید. خودمان رانت ایجاد مي‌کنیم و آن وقت، کلی این در و آن در مي‌زنیم که چطور جلوی فسادش را بگیریم!؟
اما مساله‌اي دیگر. با وجود چنین اختلافی در دو نرخ ارز، بانک مرکزی دیگر نمي‌تواند از نرخ ارز رسمی برای کنترل نرخ بازار استفاده کند.از این رو خیلی روشن است که مقامات پولی دیگر با وجود ذخایر ارزی مناسب نتوانند نظام ارز شناور را مدیریت کنند و آنها هم نظام تک نرخی را از دست داده‌اند و هم نظام ارز شناور مدیریت شده را. البته همواره میزان ارزی که بانک مرکزی در بازار تزریق مي‌کند، مي‌تواند بر نرخ بازار تاثیر‌ بگذارد، اما مساله آنجاست که با افزایش شکاف دو نرخ خود بانک نیز برای جلوگیری از رانت، دیگر تمایلش را برای تزریق بیشتر از دست مي‌دهد.
در شرایط فعلی اگر نهادهای تصمیم‌گیرنده بالاخره به این نتیجه رسیده‌اند که باید هر چه سریع‌تر کاری برای بازار ارز کرد، یک بسته سیاستی نیاز است تا اولا بازارهای دیگر را برای بازیگران جذاب کنند یا بازدهی قطعی و بی‌دردسر بانک‌ها را افزایش دهند و دوم نرخ رسمی را به نرخ بازار نزدیک کنند. البته اگر بیم از افزایش نرخ بازار در پی پرش قیمت رسمی وجود دارد مي‌توان به چند راهکار فکر کرد: ابتدا اینکه حجم عرضه در هنگام پرش قیمت رسمی باید قابل توجه و چندین برابر معمول و فراگیر و بدون سقف باشد.
دوم آنکه مي‌توان برای مدتی همین نرخ ارز رسمی را حفظ کرد و بانک مرکزی اعلام کند که ارز دیگری نیز به قیمت بازار عرضه مي‌کند و هر کس به هر میزان مي‌تواند آن را دریافت کند و البته متعهد به این قول باشد. در این صورت بانک مرکزی خود نرخ رسمی دیگری را فراتر از نرخ قدیمی ایجاد کرده و باید پس از چند صباحی و با اطمینان از مدیریت ارز، نرخ قدیمی را منسوخ کند. البته باید به ذهن بسپاریم که این فرآیند باید در کوتاه مدت ثمر دهد و نرخ جدید نباید فاصله آنچنانی با نرخ بازار پیدا کند، در غیر این صورت وضعیت با وجود چند نرخ در اقتصاد، حادتر خواهد شد. به هر رو امید مي‌رود تا این بار مقامات بانک مرکزی بتوانند برای حذف رانت و احیای نظام تک نرخی شناور مدیریت شده کاری کنند.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *