شرمندگی، فریاد، بغض و خشم ابراهیم حاتمیکیا
سردار سینمای جنگ تماشاگران تلویزیون را غافلگیر کرد
ابراهیم حاتمیکیا، در شب تولدش در یک برنامه زنده تلویزیونی «حرفهای ناگفته» صریحی را مطرح کرد.
به گزارش خبرآنلاین، ابراهیم حاتمیکیا یکشنبه شب با حضور در برنامه تلویزیونی پارک ملت مروری گذرا بر تاریخ سینمای جنگ و فضایی داشت که آثارش را در آن خلق کرده است.
در ادامه بخشهایی از سخنان ابراهیم حاتمیکیا میآید:
چیزی به اسم سفارش از بیرون را نمیفهمم. عین عسل باید شهد در وجودم بنشیند. بخشی از هنر تجلی نفس است فقط باید گفت که خدا کند عاقبت بخیر شویم!
سینما خیلی منیت دارد و مرز باتلاقش خیلی سریع است و آدم را سریع میبلعد؛ ولی آنهایی که از این باتلاق رد میشوند تاثیر گذارند.
هميشه این بحث هست، اینکه عزیز این سیستم هستم، میگفتند به آلمان رفته، بودجه ارزی و… در صورتی که در خانهای که کاروانسرا بود کار و زندگی میکردیم. لحظه برگشتن در هواپیما داشتیم سکانسهای پایانی را میگرفتیم.
در خاکستر سبز فیلم نامهای زیر بغل زدم و به کشوری رفتم که هیچ شناختی به آن نداشتم. الان از اینجا تا کرج باید برنامه داشته باشم. نمیدانم آن موقع چه انرژی و باوری بود!!
راست میگویند که برو فیلمهای جنگیت را بساز؛ ولی معلوم نیست که ما درست میگوییم یا مردم درست میگویند. عزیزانی به شکل تشویقی و تهدیدی میگویند.
دیگر فیلمی که فضای بچههای جنگ را تعریف کند نداریم. نمیدانم از کی این انحراف و کج شدن آغاز شد. یک چیزی را مردم میخواهند و یک چیزی را جبهه رفتهها و یک چیزی را مسوولان میخواهند.
من آن موقع میرفتم پیش فرمانده لشگری که من را میشناخت. الان باید در لابیرنتی بروم که هر لحظه بخواهند من را زمین میزنند و به حقارت میاندازند.
آزمایشهای ما باید جواب بدهد. تست زدن پول و وسیله میخواهد.
مثال میزنند و میگویند برو سرباز رایان بساز. تو این را میگويی که من را تحقیر کنی!؟ یک چیزی بگو که بگنجد!
سینمای جنگ فیلم کم دارد. از این گلستان جنگ نگفتیم به والله.
از همان روزی که مدیریت شد به اینجا رسیدهایم. چرا در حوزه جنگ اینقدر به جایی میرسیم که سریال «نابرده رنج» ساخته میشود.
سینمای جنگ سینمای فرتوت قدیمی کهنه است. نسبت مردم با سینمای جنگ و رابطهشان با فیلمهای جنگی چگونه است؟ فیلمهایی که درباره متن جنگ است. چندتایی مرحوم ملاقلیپور ساخته و چندتایی درویش و یکی را کمال ساخته. در دهه اخیر چه کسی را بگویم؟!!
افرادی که الان هستند بیایند بگویند که چه کردهاند. اگر نتیجهاش فیلمهای تلویزیونی درباره جنگ است که خیلی عقبنشینی است.
به خداوندی خدا! از این جنگ خیلی حرف میشود بیرون کشید. بیست سال است که دارم میگویم؛ ولی گوش شنوایی نیست.
کجا از فرهنگهایی که رفتند حرف زدیم. کجا از متوسلیان حرف زدیم؟
جشنوارهها سینمای ما را از رمق انداخت. خداوند انشاالله محبت موکت قرمز را از دل ما بیرون کند.
مدیریتها هم برخی اوقات کاری میکنند که انرژی فیلمسازان جوان به سمتی که آنها میخواهند رفته است.
یکی از ضربههای سینمای محتضر ما این است که برخی سینماگران حرف تازهای ندارند و میخواهند به هر نحوی مردم را به سینما بیاورند.
ما نه این طرف [داخل] جایی داریم و نه آن طرف [در جشنوارههای خارجی].
الان در سینما جنگیدن برای بقا داشتن خیلی سخت است. بقا خیلی سخت شده است.
الان وقتی در دانشگاهها خاطرهای از جنگ میگویم، میبینم که چطور دانشجوها سحر میشوند.
سه سال برای «گزارش یک جشن» چیزی نگرفتهام. روزنامهای فاش کرده بود که از فارابی پول گرفتم. من که از خودم پول نداشتم.
من از روزی میترسم که سرم را نتوانم در برابر خانوادههای شهدا بلند کنم.
اینها رفتند…….[قطع سخنان حاتمیکیا و ادامه جملات با بغض] تنها دغدغهام این است که نتوانم سربلند کنم. نجابت میکنند و فکر میکنند که همه چیز دست ماست. خانواده شهید یعنی کاکل نظام. الان سهمیه جزو متلکهای این جامعه است. به قول یکی از اینها همهاش مال تو فقط بابام را به من بده!
اگر بگویند حرف روز را بگو دوست دارم از اینها حرف بزنم.
وقتی میخواستم آژانس را بسازم دوستانم میگفتند نساز. یک عزیزی گفت فیلمنامه را بسوزان.
چاه فریادهایم همسرم است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.