داستان غفلت ارزی در چهار پرده

سال 1391، يك روز بهاري: آقای اقتصاددان برای خرید به میدان میوه و تره بار رفته است. آنجا با قیمت بالای میوه‌هاي داخلی مواجه مي‌شود؛ اما در کمال شگفتی مشاهده مي‌کند که میوه‌هايي مثل موز و آناناس تقریبا از همه میوه‌هاي داخلی ارزان تر هستند.

آقای اقتصاددان با خود مي‌گويد از دو حالت خارج نيست: یا قیمت میوه‌هاي داخلی خیلی بالا رفته است (عرضه میوه‌های داخلی کم شده است) یا قیمت ارز خیلی کمتر از مقدار حقیقی آن است که باعث شده قیمت نسبی میوه‌هاي وارداتی این قدر پایین باشد و لذا به زودي ارز بايد پرش كند. آقای اقتصاددان امیدوار بود حالت اول درست باشد؛ ولی حالت دوم درست از آب در آمد.


سال 1391، يك روز تابستاني: آقای اقتصاددان در خبرها مي‌خواند قیمت آپارتمان در تهران از قیمت در آمریکا و بسیاری شهرهای اروپایی بالاتر است. آقای اقتصاددان با خودش فکر مي‌کند این شهر که نه امکانات فوق‌العاده‌ای دارد(به نسبت شهرهای آمریکایی و اروپایی) و نه حتی هوای سالمی! پس از دو حالت خارج نيست: یا قیمت ملک در تهران خیلی بالا رفته است(عرضه ملک در تهران کم شده است) یا قیمت ارز خیلی کمتر از مقدار حقیقی آن است که باعث شده قیمت نسبی آپارتمان در تهران در مقایسه با قیمت‌هاي جهانی این قدر بالا باشد و لذا به زودي ارز بايد پرش كند. آقای اقتصاددان امیدوار بود حالت اول درست باشد؛ ولی حالت دوم درست از آب در آمد.
سال 1391، يك روز پاييزي: آقای اقتصاددان در خبرها مي‌خواند که با توجه به افزایش شدید نرخ ارز، در حال حاضر پراید ارزان ترین خودروی دنیاست. آقای اقتصاددان به فکر فرو مي‌رود که خودروسازان داخلی که به دلیل شرایط انحصاری و ناکارآیی ضرب‌المثل هستند و قاعدتا نباید بهره‌وری بالایی داشته باشند و ارزان‌ترین خودروهای جهان را تولید کنند. آقای اقتصاددان با خود مي‌اندیشد از دو حالت خارج نيست: یا قیمت ارز خیلی بالا رفته است و باعث شده قیمت جهانی خودروهای ما ارزان باشد و لذا ارز پایین خواهد آمد یا قیمت ریالی خودرو پایین است و به زودی خودرو گران مي‌شود. آقای اقتصاددان امیدوار بود حالت اول درست باشد ولی حالت دوم درست از آب در آمد.
سال 1391، يك روز زمستاني: آقای اقتصاددان مشاهدات روزمره زیادی دارد؛ ولی ترجيح مي‌دهد آنها را بیان نکند. مثلا آقای اقتصاددان مي‌بیند وزن و ارزش طلاي سكه تمام، تقريبا معادل 8 سكه گرمي است؛ ولي قيمت سكه تمام معادل 5/4 سكه گرمي است. بنابراين از نظر ايشان در حال حاضر سکه گرمی خیلی گران است. از نظر ایشان در طرف تقاضا مشکلی وجود ندارد. طبیعی است که قدرت خرید مردم كمتر شده‌ و لذا تقاضای بالاتر براي سکه گرمی باعث این وضعیت شده است. اما مشکل در طرف عرضه است. از نظر ایشان دو حالت متصور است: یا بانک مرکزی باید از این فرصت برای عرضه سکه گرمی و جمع آوری نقدینگی استفاده کند یا اگر این کار را نمی‌کند…، آقای اقتصاددان حالت دوم را بررسی نمی‌کند اما امیدوار است اين‌بار حالت اول درست باشد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *